سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اقصی

 

 

بازخوانی تاریخچه رویارویی جنجالی و طرح چند پرسش؛
مردم ایران در اوج تنفر پرچم اسرائیل را آتش کشیدند
 

تعداد کمی طرفداران رژیم صهیونیستی بعد از مسابقه با ایجاد بلوا سعی در به آشوب کشیدن آن روز تهران داشتند. مردم تعدادی الاغ را که یک چشم آنها با چشم‌بند بسته شده بود، به یادآوری موشه‌دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل، در خیابان‌ها می‌گرداندند.

از بازی‏های المپیک 2008 پکن تاکنون در فضای زمانی و مکانی به وقوع پیوست که دو مسئول کمیته داوران در دو فدراسیون المپیکی جودو و تکواندو و همچنین دبیرکل کمیته ملی پارالمپیک به عنوان نمایندگان ایران در میادین بین‏المللی و جهانی، نماینده رژیم اسرائیل را با عملکردشان به رسمیت شناخته‏اند که سوابق نشان می‏دهد که اینچنین رفتارهایی یک بدعت‏گذاری زشت محسوب می‏شود که حتی قبح و زشتی آن به پیش از انقلاب اسلامی ایران بازمی‏گردد.

به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ در خصوص تاریخچه رویارویی تیم‏های ملی ایران و رژیم صهیونیستی، مثلث گذری به سوابق و مندرجات موجود در روزنامه‏های آن دوران زده و مطالبی را نقل کرده که بیان این مطالب در روزنامه‏های دوران پهلوی، نمی‏تواند خلاف واقع باشد و حتی قطعاً بخشی از واکنش تند مردم در آن دوران نسبت به تندروی در خصوص سلطه اسرائیل بر ایران و در اختیار داشتن حوزه‏های کلیدی نیز به واسطه حمایت کامل محمدرضا پهلوی از این کشور نامشروع با خودسانسوری رسانه‏های ورزشی وقت روبرو شده است.

آنچه می‏توان در ابتدای این سوابقی جالب ذکر کرد سیاست دوگانه رژیم شاه پیش از انقلاب در ارتباط با رژیم صهیونیستی است که دولتمردان آن از این سیاست با‌ عنوان به‌رسمیت شناختن اسرائیل با دو فاکتور نام می‌بردند. رژیم غاصب قدس شروع منازعه‌ای سخت میان مردم مذهبی ایران با رژیم شاه بود، چه آنکه بسیاری از هرگونه رابطه با اسرائیل به‌دلیل غاصب بودن آن ابا داشتند، اما رژیم شاه در واقع در مناسبات خود هیچ دریغی از علنی شدن رابطه با سران اسرائیل نداشت. در ورزش اما شیوه مبارزه با شاه به‌شکل دیگری بود.

پیروزی اسرائیل بر همسایگان عربش در جنگ شش روزه، خشم مسلمانان ایران را نیز برانگیخت، چه‌آنکه خود را عمیقا با اعراب مخالف اسرائیل هم‌آرمان می‌دانستند و حکومت شاه را که شایع بود ابائی از فروش نفت به اسرائیل ندارد، به‌عنوان متحد این دشمن می‌شناختند.

اما شکست اعراب در جنگ شش روزه سال 1967، به‌ احساسات ضد‌صهیونیستی میان مسلمانان ایران دامن زد آنگونه که در بسیاری سخنرانی‌ها در مساجد، رژیم صهیونیستی آماج تهدیدهای غیرمستقیم قرار گرفت. در چنین فضایی در سال 1968 (1347) اعلام شد که تیم ملی فوتبال اسرائیل برای شرکت در بازی‌های جام ملت‌های آسیا که هر چهار سال یک بار میان مسابقات جام‌جهانی فوتبال انجام می‌شود و از جام ملت‌های اروپا هم قدمت بیشتری دارد، به ایران می‌آید.

به این ترتیب، درست در زمانی که تیم‌های ورزشی اعراب، اسرائیل را تحریم می‌کردند، رژیم شاه ایران که خواستار پیگیری یک سیاست مستقل در قبال مساله اعراب و اسرائیل بود، میزبان یک تیم از اسرائیل شد. در هفته‌های پیش از مسابقات، تنش در تهران کاملا آشکار بود. این شایعه رواج داشت که یهودیان ایران از تیم اسرائیل حمایت خواهند کرد.

برخی از سران رژیم شاه و گروهی از زمانی که در اولین بازی اسرائیل علیه هنگ‌گنگ آنها به نفع اسرائیل شعار دادند، هدف پرتاب بطری از سوی دیگر تماشاگران قرار گرفتند. هنگامی که ایران و اسرائیل به فینال رسیدند، همه این مسابقه را به‌گونه‌ای ادامه جنگ 1967 می‌‌دیدند.


جام ملت‏های فوتبال آسیا در سال 1968 بالای دستان ملی‏پوشان وقت ایران پس از پیروزی بر اسرائیل


تنش در تهران بالا گرفته بود و در روز مسابقه (29 اردیبهشت) شایعه‌ای وسیع در شهر پیچید که حبیب‌القانیان، یک سرمایه‌دار متمول یهودی که با رژیم شاه ارتباطات تنگاتنگی داشت و مالک ساختمان معروف پلاسکو در چهار‌راه استانبول و مورد تنفر شدید مردم مسلمان ایران بود، 1500 بلیت استادیوم 30000 نفره امجدیه را برای توزیع میان یهودیان خریده است تا به نفع تیم اسرائیل شعار دهند.

بلیت در بازار سیاه به قیمت بالا معامله می‌شد و تعدادی از تماشاگران بدون بلیت به‌درون استادیوم هجوم آوردند. این خود به‌شایعه‌ای دیگر دامن زد که براساس آن ماموران درهای ورزشگاه امجدیه را به عمد باز گذاشته بودند تا مردم بدون بلیت وارد شوند و شاه بتواند با ایجاد امکان حضور مسلمانانی که به‌نفع تیم ایران شعار می‌دادند، پیوند خود را با اسلام و ایرانیت به اثبات رساند.

در‌ طول مسابقه تماشاگران شعارهای ضد‌اسرائیلی سر می‌دادند و بالون‌هایی با نقش صلیب شکسته به هوا پرتاب می‌کردند.
در پایان تیم ملی ایران با گل‏های همایون بهزادی و پرویز قلیچ‏خانی با نتیجه دو بر یک بر تیم اسرائیل به پیروزی رسید و قهرمان فوتبال آسیا شد.

شور و هیجان استادیوم را فراگرفت.
تماشاگران زمین بازی را گل باران کردند و بیش از دو ساعت در محل مسابقه به ‌سردادن شعارهای ملی پرداختند در حالی که پلیس با نگرانی از سفارت آمریکا که مجاور استادیوم بود حفاظت می‌کرد. تعداد کمی طرفداران رژیم صهیونیستی بعد از مسابقه با ایجاد بلوا سعی در به آشوب کشیدن آن روز تهران داشتند. مردم تعدادی الاغ را که یک چشم آنها با چشم‌بند بسته شده بود، به یادآوری موشه‌دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل، در خیابان‌ها می‌گرداندند.

طرفداران رژیم صهیونیستی با این پیروزی به شایعاتی دامن زدند از جمله اینکه دولت شاهنشاهی ایران به داور مسابقه رشوه داده، یا این که تیم اسرائیل عمدا باخته تا شاه بتواند ادعا کند آنچه اعراب از انجامش ناتوان بودند، یعنی شکست اسرائیل، در کشور او تحقق یافته است. از دیدگاه بسیاری از تماشاگران ایرانی، این یک مسابقه بین دو دولت نبود بلکه مسابقه‌ای بود که بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل باعث شکست رژیم غاصب صهیونیستی در میدان بین‌المللی شده بود.

پیروزی 1347، فوتبال را به پدیده ویژه‌ای در ایران مبدل کرد. بازیکنان تیم ایران بارها به شرکت در برنامه‌های رادیویی دعوت شدند و عکس‌های آنها در خیابان‌ها دست به‌دست می‌شد. همه روزه به‌جوانانی که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می‌کردند افزوده شد و این خود شایعه دیگری را دامن زد که سود این پدیده، به‌جیب کارخانه پلاستیک‌سازی حبیب القانیان می‌رود.

در سال 1974، مسابقات آسیایی در ایران برگزار شد. یک سال پس از چهار برابر شدن قیمت نفت که ثروت عظیمی را به ایران سرازیر کرده بود، شاه می‌‌خواست با میزبانی بازی‌های آسیایی وجهه بین‌المللی ایران را افزایش دهد. این بازی‌ها در صورت موفقیت می‌توانست پیش‌درآمدی باشد برای برگزاری بازی‌های المپیک در ایران. میزبانی بازی‌های المپیک می‌توانست راهگشای عضویت ایران در میان کشورهای پیشرفته باشد، کما اینکه ژاپن هم پس از بازی‌های المپیک 1964 توکیو بود که به ‌جرگه کشورهای صنعتی و ثروتمند پیوست.

یک سال بعد از جنگ اکتبر اعراب و اسرائیل، ایران و اسرائیل دوباره در تهران به‌عنوان فینالیست‌های فوتبال درمقابل هم قرار گرفتند. بازی‌های آسیایی سال 1974 که به دنبال جنگ اکتبر 1973 برگزار می‌شد، طبعا جنجال به‌دنبال داشت. در نتیجه یک پیروزی بر اسرائیل می‌توانست به‌اندازه کافی مدال نصیب تیم ایران کند که به‌مقام دوم دست یابد. در این بازی با یک گل اسرائیل به ‌دروازه خود، ایران یک بر صفر پیروز شد تا مخالفان رژیم‌شاه در ورزشگاه آزادی پرچم رژیم صهیونیستی را به آتش بکشند؛ خاطره‌ای ورزشی که هیچ‌گاه از ذهن اهالی فوتبال پاک نخواهد شد.

حال آنچه می‏توان به عنوان یک پرسش اساسی مطرح ساخت، این است که چگونه برخی پس از این سال‏ها رسماً به حمایت از اسرائیل در میادینی همچون المپیک می‏زنند و با طرح ادعاهای جالب خود را تبرعه می‏کنند؟ آیا اعتقادات گروهی نسبت به مردم مظلوم فلسطین سست‏تر از بیش از سی الی چهل سال پیش شده که حکومت اسلامی در این مملکت مستقر نبود یا این رفتارها ر ا باید بدون سازماندهی و حرکت‏های خودسرانه خواند؟ اگر چنین است، چرا با این افراد و نهادها که اسرائیل را به رسمیت شناخته‏اند هیچ برخوردی نمی‏شود و آنها در کمال آرامش در داخل و خارج کشور فعالیت می‏کنند؟

 


نوشته شده در یکشنبه 89/1/29ساعت 12:20 صبح توسط اقصی
نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مردم ایران در اوج تنفر پرچم اسرائیل را آتش کشیدند
قطعنامه های بین المللی در رابطه با فلسطین
فرایند فریب رهبران ساف طرح های صلح
طرح های صلح خاورمیانه قسمت دوم
طرح های صلح خاورمیانه قسمت اول
21 اتفاق مهم درفلسطین در دهه اول قرن 21
جبهه نجات ملی فلسطین جبهه انقاذ
حبیب ثابت
[عناوین آرشیوشده]