سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اقصی


زمینه‌‏های پیدایش 
ساف که مخفف سازمان آزادیبخش فلسطین می‌‏باشد، در سال 1964 بوسیله سران عرب در کنفرانس اتحادیه عرب بوجود آمد. یکسال قبل سران کشورهای نامبرده در چنین کنفرانسی تصمیم گرفتند تا گروهی را که نماینده تمام مردم فلسطین باشد و تحت نظارت رسمی اعراب فعالیت نماید، بوجود آورند. اعراب که ترس داشتند با ناکامی بین‌‏المللی مواجهه گردند و از صحنه بازی خاورمیانه خارج شوند، به فکر بسط و توسعه نفوذ سیاسی خود بر گروههای فلسطینی افتادند تا از این رویکرد به دو هدف عمده دست یابند: 
1. بازیگری در پشت صحنه نبرد خاورمیانه که کنترل پیشروی و عقب‌‏نشینی گروه تحت نظارت را همیشه در دست داشته باشند، و در مواقع مناسب بهره‌‏برداری که تأمین کننده منافع نوعی آنها باشد از آن صورت گیرد. 
2. رهایی همیشگی از پدید آمدن حزب و گروه مستقل فلسطینی که با منافع و خواسته‌‏های سران عرب همخوانی و یا تضاد داشته باشد و در شرایط خاص سران را تحت فشار قرار دهد، یا آنان را به دنبال سیاستهای خودش خواسته و ناخواسته بکشد. 

رهبران ساف
رهبری ساف را طی سالهای 1964 تا 1969 احمد شقیری یحیی عوده به عهده داشتند. از سال 1969 تا 1974 مرحله دیگری در تاریخ "ساف " بچشم می‌‏خورد که در آن نخبگان فلسطینی پس از شکست ارتشهای عربی در سالهای 1948 و 1956 و 1967 از رژِیم اسرائیل، عزم استقلال کردند و رهبری ساف را نپذیرفتند. حتی بر گفتگوهای جمال عبدالناصر و وزیر خارجه آمریکا انتقاد کردند و از چنین رفتاری نسبت به سرنوشت خودشان بشدت ابراز ناراحتی کردند. آنزمان سیاست جدید اعراب این بود که بهر قیمتی شده خواسته‌های خود را که ناشی از راضی کردن غرب است، بر فلسطینیان تحمیل کنند. در این میان که ساف به استقلال نسبی دست پیدا کرده بود در سازمان ملل در سال 1974 شناسایی شد و به عنوان ناظر در سازمان ملل متحد پذیرفته شد. این رسمیت بین‌المللی به ساف وجهه و اعتباری خاص بخشید که مشارکت فعال نخبه‌گان فلسطینی و شناسایی رسمی از جانب دیگر کشورها را در پی داشت. از آن پس "ساف " سفیران و کارداران و دیپلماتهایی به کشورهای دیگر فرستاد و بر روابط دیپلماتیک خود عمق و وسعت قابل توجهی بخشید. سران عرب نیز در اکتبر 1974 تنها "ساف " را نماینده قانونی و مشروع مردم فلسطین به رسمیت شناختند و اختیار تأسیس حاکمیت فلسطین را به او واگذار کردند. یکماه بعد عرفات در نوامبر 1974 بعنوان نماینده مردم فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. وی که در یک دست تفنگ و در دست دیگر شاخه زیتون را گرفته بود از حاضرین خواست که شاخه زیتون که سمبل صلح می‌‏باشد، بر زمین نیفتد. این نقش ویژه "ساف " و اهمیت بین‌المللی وی مرهون تلاشهای استقلال‌‏طلبانه گروههای فلسطینی بود که بعدها به دست فراموشی سپرده شد. 
"ساف " تحت نظارت تنها فتح از سالهای 1947 تا 1988 گروه فتح به فکر تسلط کامل بر ساف بر آمده علی رغم مشارکت فعال کلیه گروههای فلسطینی؛ فتح با توجه به امکانات مالی و نظامی و منابع انسانی که در اختیار رهبر آن قرار داشت "ساف " را در بینش سیاسی و رفتار معتدل خویش محصور کرد. و ریاست "ساف " را از آن خود نمود. با توجه به فشار صهیونیسم و صلح مصر با آن رژیم در 1978 معروف به کمپ دیوید از یکسو و درگیری جنبش امل لبنان و "ساف " از سوی دیگر سیطره فتح را بیش از گذشته بر "ساف " گسترش داد. 
"ساف " بیشتر به سیاست خارجی پرداخت و مسایل داخلی فلسطینی‌‏ها را به دست فراموشی سپرد. 

ساختار تشکیلاتی ساف 
"ساف " که از گروههای مستقل فلسطینی و افراد دیگر بوجود آمده بود، نمودار تشکیلاتی آن متناسب با سیاستهای داخلی و خارجی خودش تنظیم شده است. "ساف " 3 نهاد مهم و چندین نهاد دیگری نیمه مستقل و تابع را در خود جای داده است که هر یک نقش ویژه و کارکرد خاصی دارد: 
1.امور سیاستگذاری و اجرای سیاست داخلی و خارجی فلسطین. 
2. امور اجتماعی و مردمی فلسطین. 
3. امور هنری و خدماتی فلسطین. 

کمیته اجرایی ساف 
این کمیته توسط احمد شقیری در سال 1964 شکل گرفت و مسؤولیتهای زیر را عهده‌‏دار است: 
1.نمایندگی ملت فلسطین 
2. نظارت بر تشکیلات سازمان 
3. صدور ایین نامه اجرایی 
4. اجرای سیاست مالی و تنظیم بودجه 

شورای مرکزی ساف 
این شورا در سال 1971 بوجود آمد. حلقه رهبری واسطه بین شورای ملی و کمیته اجرایی قرار دارد. 
این شورا هر سه ماه یکبار جلسه دارد. اعضای شرکت‌کننده کمیته اجرایی، رئیس شورای ملی، فرمانده ارتش و نماینده گروههای دیگری است که داخل "ساف " فعالیت می‌‏کنند. 

ارتش آزادی‌بخش فلسطین 
این ارتش تحت نظارت غیرمستقیم کشورهای عربی بانی "ساف " فعالیت می‌‏کند. واحدهای آن و درجه و سلسله مراتبش مانند ارتشهای سوریه و عراق و مصر است. این ارتش شش هزار افسر و سرباز دارد که بخش اعظم آن در سوریه استقرار دارد. بودجه مالی آن را کشورهای عربی و سایر نهادهای فلسطینی تأمین می‌‏کند. پس از شکست اعراب در 1967 این ارتش کاملاً از هم گسیخته به نظر می‌‏رسد. 

منبع اصلی خبرگزاری فارس به نقل از بانک مقالات جهان اسلام


نوشته شده در دوشنبه 88/10/21ساعت 11:12 صبح توسط اقصی
نظرات دیگران()


بستر پیدایش و اعلان موجودیت 
حماس که مخفف "حرکة المقاومة الاسلامیة " است، پس از یک هفته وقوع قیام ملت فلسطین (انتفاضه) از سوی اخوان‌المسلمین در سرزمین فلسطین اعلام گردید. سوابق اخوان‌المسلمین در سرزمین اشغالی بر حسب تحولات سیاسی- اجتماعی و نظامی به چهار مرحله تاریخی خلاصه می‌‏گردد: 
1.دوران رستاخیز و آشکار شدن یک گروه مذهبی - سیاسی در کشور مصر، و سپس در دهه 1930 برای اولین بار در مناطق نوار غزه فلسطین بعنوان اخوان المسلمین اعلام موجودیت کرد. 
2.در دهه 1950 با روی کار آمدن ناصر در مصر از مبارزات سیاسی و نظامی اخوان کاسته شد بطوریکه فعالیتهای آشکار سیاسی آنان جنبه زیرزمینی به خود گرفت. در این مقطع یاسر عرفات، ابوایاد، و ابوجهاد از اخوان جدا شدند و سازمان فتح را براه انداختند. 
3.با مطرح شدن فتح و پیدایش احزاب دیگر در دهه 1960 به همراه آغاز مبارزات سیاسی و نظامی آنان علیه اسرائیل، اخوان‌المسلمین فعالیتهایش متوقف شد. در اواخر دهه 1970 پیروزی انقلاب اسلامی ایران تأثیر بسزائی در درون تشکیلات اخوان به لحاظ فکری و سیاسی بر جای گذاشت. چنین تحولی منجر به پیدایش سازمان جهاد اسلامی فلسطین گردید. 
4.با بروز انتفاضه در اواخر دهه 80-1987 اخوان‌المسلمین با موج مبارزاتی ملت فلسطین مواجه گردید، که اگر اخوان همسو با انتفاضه نمی‌‏گردید، دیگر رقبای وی عرصه سیاسی - اجتماعی و نظامی فلسطین را بخود اختصاص می‌‏داد. از اینرو با توجه به شرایط قیام ملت فلسطین، اخوان‌المسلمین رسماً حماس را اعلام نمود حماس خود دو ماه بعد از آغاز انتفاضه در آن شرکت جست. 

ساختار تشکیلاتی 
به رغم دشواری ارائه تصویر کامل و دقیق از ساختار تشکیلاتی جریان اسلامی در سرزمین اشغالی، چه بعلت پنهان‌کاری موجود پیرامون فعالیت برخی از اعضای آن، و چه به خاطر شرایط اشغال، آنچه شایان توجه می‌‏باشد این است که حرکت‌ها بیشتر شیوه فعالیت سیاسی در کنار تبلیغ را به عنوان ابزاری برای گسترش اندیشه‌‏های خود دنبال می‌‏کند. 

موضع حماس در مقابل اسرائیل 
شهید شیخ احمد یاسین رهبر جنبش حماس مصاحبه با روزنامه "النهار " 30/4/1989 در پاسخ به این پرسش که: ایا اسرائیل را به رسمیت خواهید شناخت؟ گفت: اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، مسئله پایان یافته تلقی خواهد شد، و در ان صورت دیگر حقی در فلسطین برایمان باقی نمی‌‏ماند.شیخ یاسین معتقد بود که مشکل فلسطین را با روشهای سیاسی نمی‌‏توان حل و فصل کرد.

بررسی وضعیت فعلی 
حماس در دوران اخوان‌المسلمین رشد یافته و تکون پیدا نموده. چهارچوبه تشکیلات، اهداف و استراتژی جنگ در مقابل اسرائیل و سایر بحث‌های یک سازمان را باید در ساختار نظام سازمانی اخوان‌المسلمین جستجو کرد. اما حماس از لحاظ موقعیت و پرستیژ سیاسی و نظامی در میان فلسطینیان، دومین قدرت شمرده می‌‏شود. 

نقد و نتیجه
حماس نمود ظاهری اخوان‌المسلمین در سرزمینهای اشغالی شمرده می‌‏شود؛ بر پایه همین برداشت، توقعات مردم مسلمان از حماس بیشتر از احزاب دیگری است که با ماهیت ناسیونالیستی و مارکسیستی عمل می‌‏کنند. این ذهنیت بگونه‌‏ای است که هر نوع حرکت آن در مقابل دشمن و احزاب فلسطینی مقبولیت یا منفوریت وی را در پی دارد. به سازش کشاندن، رو در رویی با احزاب دیگر، انشعاب، جذب به ساف و غیره چالشهای عمده‌‏ای است که فراروی حماس وجود دارد. که همت و زیرکی آن را می‌‏طلبد. 

منبع اصلی خبرگزاری فارس به نقل از بانک مقالات جهان اسلام


نوشته شده در سه شنبه 88/10/15ساعت 10:29 صبح توسط اقصی
نظرات دیگران()

 
زمینه‌‏های پیدایش 
حرکت و جهت‌‏گیری جریانهای اسلامی در فلسطین از سه مرحله گذر کرده است: 

مرحله نخست (29- 1917) 
در این مرحله، تحرک و پویایی جریانهای اسلامی به رغم حضور علمای دین و خیزشهای انقلابی و اسلامی چون قیام موسی پیامبر، قیام مه 1921 و قیام براق 1929، به شکل اقدامی برنامه‌‏ریزی شده و منظم پدیدار نگشت، بلکه جنبش به نحوی نسبتاً غیرارادی و به صورت عصیان و یا مقاومت منفی نمایان گردید. 

مرحله دوم (36 -1935) 
در این مرحله، مبارزات سازمان یافته اسلامی به گونه‌ای آشکار تجلی یافت. این مبارزات در جریان سنّتی، یعنی حرکت مفتی حاج امین الحسینی و مجلس اعلای اسلامی و نیز در نهضت جهادگرایی قسام که وضعیت را در سال 1935 دگرگون ساخته و به اعتصاب عمومی (موسوم به اعتصاب شش‌ماهه) و سرانجام، به انقلاب (39-1936) انجامید، تبلور یافت. 

مرحله سوم (... - 1947) 
این مرحله شاهد بین‌‏المللی شدن قضیه فلسطین، گسترش توطئه‌‏های جهانی علیه موجودیت فلسطینیان، مشارکت رژیم‌‏های عربی پیرامون فلسطین در سرکوب روحیه مبارزه‌طلبی و درهم کوبیدن پایگاههای انقلاب و جهاد فلسطین و... بود. با این همه اصالت جریان اسلامی صبغه‌‏ای فراگیر به خود گرفت و در والاترین نماد، در نقش اخوان‌المسلمین مصر و سوریه و سایر مبارزان در نخستین جنگ فلسطین ظاهر گردید. 
از ویژگیهای دیگر این 3 مرحله، بهره‌گیری و استفاده از مناسبتهای اسلامی و مراسم دینی برای مردم در جهت قیام است. 

سال تأسیس و مؤسس 
این جنبش در سال 1980 توسط دکتر شقاقی در مصر بنیانگذاری شد. اعضای آنرا ابتدا جوانان محصل فلسطینی در مصر تشکیل می‌‏دادند. خود شقاقی از اعضای جنبش اخوان‌المسلمین بود و تا آخر عضوی از آن باقی ماند. وی بعلت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسأله فلسطین، عدم یک متدئولوژی صحیح نسبت به اسلام اخوان، جنبش جهاد را بوجود آورد. 
شعار جنبش (اسلام - جهاد - فلسطین) است که اولی نقطه آغاز، جهاد وسیله و آزادسازی فلسطین هدف می‌‏باشد. 
این حزب در مصر تنها به جذب و گزینش دانشجویان و تأثیر فکری و معنوی بر آنان از طریق آموزشهای خاص اکتفا می‌‏کرد. که برنامه‌های آموزشی آنها با اخوان تفاوت عمده داشت. جنبش از افکار و جربیات جمال‌الدین افغانی، محمد عبده، رشید رضا، حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر، امام خمینی، علی شریعتی، حسن ترابی، غنوشی، قرداوی و دیگر اعضای برجسته جنبش اسلام‌‏گرا استفاده می‌‏کرد. پس از مصر، در مدارس، دانشگاها و نماز جماعت و احیای شبهای قدر افکار خود را برای مردم پخش می‌‏کردند. مجله "المختار الاسلامی و المسلم المعاصر "کانال بیان ایده جنبش جهاد بود که بین مردم توزیع می‌‏شد. 

موضع جنبش در حل منازعه فلسطین 
دکتر فتحی شقاقی خط جنبش و جبهه‌‏ای که مقابل اسرائیل قرار دارد را بطور شفاف و صریح بیان می‌‏کند که: 
"حرکت اسلامی - جهادی پیشتاز امت است که مراحل سخت استقامت، مقاومت و جهاد مداوم آن را به سوی پیروزی رهنمون می‌شود. به دلیل یکپارچگی عناصر طرح امپریالیسمی و وحدت دشمن، وحدت حرکت اسلامی یا وحدت گروههای جهادی دست‌کم به عنوان هسته مرحله نخست، علاوه بر اینکه یک وظیفه شرعی است، یک ضرورت واقع‌بینانه با اهمیت بسیار بالا در راستای شروع رویارویی همه‌جانبه تلقی می‌‏گردد. " 
بنابراین سازمان جهاد اسلامی، به مبارزه مسلحانه به عنوان استراتژی کار سیاسی ایمان دارد. و مهمترین عملیات شهادت‌‏طلبانه جهادی را، گروه طارق و ناصرحسن در سال 1986 به نام عملیات باب‌المغاربه انجام دادند. البته استراتژی جنگ چریکی جهاد به هدفهای نظامی محدود نبوده، بلکه بر متعدد بودن محورهای عملیاتی استوار است؛ به طوریکه به تمامی بخشهای دولتی گسترش می‌‏یابد. البته این امر به منظور تحلیل بردن نیروی دشمن، و واداشتن آن به نبرد درازمدت و پراکنده ساختن نیروی دفاعی است. 
اوج نبرد جنبش جهاد اسلامی، در مقابل رژیم صهیونیستی نبرد "الشجاعیه " 1987 بود که یک افسر امنیتی صهیونیسم تروریست به هلاکت رسید و جهاد به دنبال طرح صلح به عملیاتهایش شدت بخشید که مقاومت اسرائل را نیز به چالش کشاند. 

مرکزیت و الگوی مبارزاتی 
ججنبش جهاد عقیده دارد که مقاومت در برابر صهیونیست یک اولویت است، و هیچ چیز نمی‌‏تواند جایگزین آن شود، بنابراین باید در متن حوادث و میان صحنه حاضر بود، و رو در روی دشمن جنگید. 
الگوی مبارزاتی جهاد اسلامی در سرزمین مقدس فلسطین در وجود شیخ عزالدین قسام تبلور یافته است که او در مرکز فلسطین زیست و همانجا در مقابل اسرائل غاصب ایستاد و در آن مرز و بوم به شهادت رسید. 

ساختار تشکیلاتی 
هر چند که در این زمینه اطلاعات دقیقی به حسب تحقیق کتابخانه‌‏ای و توصیفی در دست نداریم ولی برخی صاحبنظران گفته‌‏اند که: "رهبری "جنبش جهاد اسلامی " در انحصار افراد خاصی نبوده است، بلکه برخی از نظامیان پیشین فلسطین در سازمان جهاد اسلامی حضور دارند.از برجسته‌ترین افراد حرکت اسلامی "جبار عمار " سرگرد پیشین است. " 

منابع مالی و تأمین بودجه 
این جنبش به دولت و کشوری وابستگی ندارد، تنها از طریق دریافت کمک حق‌‏العضویت اعضاء و اهدایی سایر افراد عضو، دوستان ثروتمند و هر مؤسسه خیریه دیگری، منابع مالی خود را تأمین می‌‏کند. 

روابط داخلی و خارجی 
جنبش جهاد خود را با حماس متحد می‌‏داند و معتقد است که: اعتقادات مذهبی، و واقعیتهای کشور و دشمن مشترک اینها را بهم نزدیک می‌‏کند. اتحاد مهم و اصلی خودش را با حماس در مبارزه و عمل می‌‏داند نه یکی شدن تشکیلات، در سطح تشکیلات، در سطح دانشگاهها بخصوص با النجاة که اتحاد عملی در جهت تحقق اهداف مشترک دارند و تلاش مثبت این دو بر مواضع متحد گام عملی و مهم شمرده است. 
با ساف که دولت خودگردان باشد میانه استراتژیک ندارد، زیرا ساف در مقابل صهیونیسم فاقد برنامه و جهاد دارای برنامه عملی مفید است با سازمان فتح نیز ارتباط تاکتیکی ندارد. هر چند برخی اعضای فتح عملاً در آن قرار دارد و همسو با برنامه‌‏های این جبهه است. سازمان فتح در نظر جهاد، بی‌‏خاصیت و فاقد برنامه متناسب روز است. 
این جنبش ایران را شریک استراتژیک خود و اعراب در مقابل صهیونیسم و آمریکا، می‌‏داند و در طول 20 سال عمر جمهوری اسلامی همواره با این کشور روابط دوستانه و مکتبی داشته است. 

بررسی وضعیت فعلی 
این جنبش در حال حاضر سرگرم نبرد با اسرائیل است، و دلیل خود را از جنگ با رژیم تروریسم صهیونیستی این‌گونه بیان می‌‏کند که ما می‌‏جنگیم زیرا: 1- توازن قوا همیشه در جهان یکسان نیست برخی شرایط کاملاً تغییر می‌‏کند و به نفع دیگری ادامه می‌‏یابد. 2- اسرائیل هدف بزرگ دارد و از فلسطین بعنوان پایگاه استفاده می‌‏کند، اگر مقابله به مثل نشود هیچگاه متوقف نمی‌‏شود. 3- جنگ ما و اسرائیل جنگ میان حق و باطل است که باید ادامه یابد. 4- استراتژی اسرائیل مشغول کردن است تا به اهدافش گام به گام دست یابد. این جنبش از نظر قدرت و نفوذ اجتماعی خود را در ردیف سوم بعد از فتح و حماس می‌‏داند. 

منبع خبرگزاری فارس به نقل از بانک مقالات جهان اسلام


نوشته شده در دوشنبه 88/10/7ساعت 1:47 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

 

پیشینه تاریخی و تأسیس 
در سال 1950 باید ریشه‌‏های اولیه فتح را جستجو کرد، هر چند در داخل فلسطین عده‌‏ای از جوانان سال 1959 گردهم جمع شدند و خواستار تشکیلاتی به منظور تبلیغات و فعالیتهای سیاسی گردیدند. برخی از اعضای اولیه فتح، سران مؤثر اخوان‌المسلمین بودند که در دهه 1950 فتح را تأسیس کردند. بعدها رهبری فتح را عرفات بعهده داشت. 
برخی از اعضای فتح در جنگهای 49- 1948 در مقابل صهیونیسم شرکت داشتند، و برخی در جنگ 1956 با سربازان مصری علیه مهاجمان جنگیده بودند. 

اصول و آرمان 
نظریه "فلسطیننا " اصول و دیدگاه فتح را نسبت به آزادی فلسطینی و برخورد با کشورهای عربی چنین مطرح ساخت: 
1.بازگرداندن فلسطین تنها از راه قهر نظامی امکان‌‏پذیر است 
2. یک جنگ سرنوشت‌‏ساز ایجاب می‌‏کند که ایدئولوژیها و اصول خشک و جامد کنار نهاده شود، تا بتواند کلیه نیروهای انقلابی فلسطین را جذب نماید. 
3. حکومت‌های عرب، منافع منطقه‌ای خود را بر رویارویی با دشمن اسرائیلی ترجیح می‌‏دهند، از اینرو تمایل دارند که به فلسطینیها اجازه دهند عملیات خود را از کشورهای آنها هدایت کرده و پشتیبانی کنند. 

استقلال عمل در فتح 
فتح با همان سرعت سیاسی و نظامی که عمل می‌‏کرد رشد می‌‏نمود، با استقلال عمل، اصول سوسیالیسم را نپذیرفت اصولی که به دست عبدالناصر و حزب بعث عراق و سوریه در جهان عرب بنیان نهاده شده و جنبشها ملزم به پیروی از آن بودند. با این استقلال عمل، حمایت برخی از اعراب را متوجه خود کرد. جمال عبدالناصر بعد از نبرد کرامه از فتح حمایت کرد. 
فتح تا پاییز 1970 حدود ده هزار نیروی مسلح در اختیار داشت. در فوریه 1969 ریاست ساف را به دست گرفت و عرفات را بعنوان رئیس کمیته اجرایی ساف انتخاب نمود. 

موضوع فتح در مقابل صهیونسم 
فتح از هنگام تأسیس، خود را تنها به صورت یک جنبش آزادی‌بخش ملی و انقلابی مطرح کرده و بخشی از آن در گرو پایبندی و استراتژی کار مسلحانه در داخل سرزمین اشغالی باقی ماند. 
موشه دایان وزیر دفاع اسرائیل هنگام ارزیابی فعالیت مقاومت فتح، در برابر پارلمان اسرائیل در روز 25 ژانویه 1968 اظهار داشت که : از جنگ ژوئن تاکنون 21 اسرائیلی کشته و 76 نفر بر اثر عملیات فتح مجروح شده‌اند و 128 عملیات در اسرائیل به وقوع پیوسته. 

روابط با اعراب و منابع مالی 
روابط فتح با کشورهای عربی و اروپائی بواسطه گسترش عملیات نظامی علیه اسرائیل در وضعیت پیچیده‌‏ای قرار دارد. ولی با اتکاء به افراد خبره خودی حمایتهای اعراب را بخود جلب کرده است. 
بیشترین کمکهای مالی را همراه با اعتبار سیاسی، از چین و شوروی پذیرا است. 

بررسی وضعیت فعلی 
پس از جنگ 1973 انشعابی در فتح صورت گرفت که اکثریت به رهبری عرفات یکسو و چند تن به رهبری ابونضال در سوی دیگر قرار گرفتند. انشعاب دیگر در 1983 بوسیله سرهنگ ابوموسی در فتح بوجود آمد.
از لحاظ قدرت و نفوذ بقول شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی، فتح، در مرتبه اول قرار دارد. 

نقد و نتیجه 
عملکرد گذشته فتح نسبت به دشمن اشغالگر و نیروهای جهادی قابل ستایش و ارج نهادن به خط مقاومت است. اما نباید غافل ماند که فتح از ماهیت اخوانی‌‏اش در طول حیات نظامی و سیاسی در صحنه فلسطین فاصله گرفته و اکنون به شکل یک سازمان ناسیونالیستی عمل می‌‏کند. قرار گرفتن یاسر عرفات در هرم قدرت این حزب و 3 انشعاب عمده‌‏ای که در آن پدید آمد از رونق فتح کاسته، و او را به ضعف و ناکامی نسبی کشانید. همنوایی با انتفاضه امروز، موجب نفوذ فتح و قرار گرفتن در معرض ترور و فشار می‌‏گردد. رویارویی با اسلامگرایان و سازش رهبر آن در چگونگی صعود و سقوط فتح نقش اساسی دارد که درایت و صداقت این حزب را می‌‏طلبد. 

منبع خبرگزاری فارس به نقل از بانک مقالات جهان اسلام


نوشته شده در سه شنبه 88/9/24ساعت 11:25 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

 

آخرین بخش فصلنامه «مطالعات تاریخی»، شماره 20 از انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به معرفی سندهایی پیرامون فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، و فرقه ای حبیب ثابت پرداخته که عیناً در زیر ملاحظه می کنید.

سند شماره 1

برگ خلاصه سابقه
1ـ مشخصات : حبیب ثابت
سن : 64 سال
تحصیلات : ندارد
شغل: کارفرمای شرکت فیروز ـ شیشه مینا ـ پپسی کولا و سهامدار جنرال طایر
تاریخ انتصاب: از سال 1331
حدود تقریبی میزان ثروت و دارایی: ــــــــ
سابقه اجتماعی : قبلاً مدتی راننده سردار فاخر حکمت، بعد در باغشاه مغازه تجاری داشته و نماینده ماشین استود و بیکر امریکا بوده
سابقه سیاسی: ندارد
2 ـ کارهای برجسته و فعالیتهایی که در زمان تصدی انجام داده و مقایسه با گذشته:
گسترش کارخانجات فوق
3 ـ نظر زیردستان و مردم از نظر خوشنام بودن: پول‌پرست ـ سودجو و شارلاتان
اعمال مدیریت: زدوبند و در مدیریت بسیار خشن است
حسن سلوک: ندارد
بدرفتاری: اصولاً در کار دیکتاتور و یکدنده است
صداقت و درستی: ندارد
نقاط ضعف : پول‌پرستی
نقاط برجسته: ندارد
4 ـ هرگونه اطلاعات دیگر

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 88/9/21ساعت 10:21 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

 

تصاویر مربوط به مسجد الاقصی در دوران قدیم، این تصاویر تاکنون با این پیوستگی منتشر نشده است.

تصاویری نادر از مسجدالاقصی در قدیم + عکس

تقریبا تمامی رسانه های جمعی در تعامل با قضیه مسجدالاقصی تنها به اتفاقات صحن این مسجد و احیانا رویدادهای پیرامون آن پرداخته اند اما آیا کسی از خود پرسیده است نتیجه حفاریهایی که نهادهای صهیونیستی در سطح زیرین مسجدالاقصی انجام داده اند چه بوده است؟ اینکه صهیونیستها زیر مسجدالاقصی چه کاری می کنند؟ این تصاویر تا شما را از کم و کیف اتفاقات زیر مسجدالاقصی آگاه می سازد.

حفاریهای زیر مسجدالاقصی را اینجا ببینید + عکس

 

منبع خبرگزاری قدسنا


نوشته شده در جمعه 88/9/20ساعت 11:33 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

 

 

بسیاری از تاریخ نگاران عقیده دارند که تمامی سازمانهای یهودی و صهیونیستی که در عملیات یورش به مسجدالاقصی مشارکت می کنند به لحاظ فکری ریشه در اساطیر تلمودی و ادعاهای صهیونیستی دارند.  به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) 12 سازمان اصلی صهیونیستی در سرزمین های اشغالی فلسطین حضور دارند که در واقع محور و هدایت کننده حرکت های افراطی جامعه صهیونیستی  علیه اماکن مقدس اسلامی و مسیحی شهر قدس به شمار می روند.این سازمانهای افراطی دوازده گانه صهیونیستی عبارتند از : 
1-جماعت احیای هیکل
جماعتی یهودی بسیار افراطی است که سعی می کند با جذب سایر سازمانهای هوادار تخریب مسجد الاقصی به یک سازمان بزرگ و واحد تبدیل شود. ریاست این سازمان افراطی را خاخام هلیل وایز برعهده دارد.
2-جماعت نگهبانان هیکل
این جمعیت متشکل از چهار سازمان افراطی است . در سال 1983 توسط خاخام یسرائیل اریل ، موشه نیمان
و مایکل بن حورین در منطقه یهودی نشین قدس تاسیس شد. رهبران این سازمان معتقدند برای احیای معبد حضرت سلیمان (ع) یا همان هیکل نباید منتظر معجزه بود بلکه باید دست به کار شد و مقدمات لازم را که همان تخریب مسجدالاقصی است فراهم نمود. این سازمان از سوی حکومت اسراییل، برخی سازمانهای ملی صهیونیستی و جمعیت های بنیادگرای مسیحی حمایت می شود.
 
3- به سوی جبل حامور
سازمانی دانشگاهی است که در واقع در زمینه ساخت هیکل نظریه پرداری می کند. اعضای این جماعت از ساکنان مستعمره یتسهار مثل خاخام یتسحاق شابیرا، دودی دودا کیویچ ، وشای داوییم و یوسی بلای هستند.

4-جنبش احداث هیکل
رهبری این جماعت را خاخام یوسف بوییم برعهده دارد. این جنبش هدف واقعی تاسیس خود را یهودی سازی حرم قدس شریف و بنای هیکل ادعایی  بر ویرانه های مسجدالاقصی عنوان کرده است. این جماعت اقدام به توزیع بروشورهای تحریک آمیز در خصوص تخریب مسجد الاقصی در مناسبتهای مختلف می کند.

5-مدرسه تفکر یهودیت
مدرسه  مذهبی است که توسط اعضای سابق جماعت افراطی کاخ تاسیس شده است. مقر این جماعت در نزدیکی منطقه مسلمان نشین قدس قرار دارد. هدف از تاسیس آن نیز تربیت نسلی از یهودیان عنوان شده است که ایمان کامل به تخریب مسجد الاقصی و بنای هیکل داشته باشند. این جماعت از حمایت مالی احزاب سیاسی راستگرای افراطی اسراییل مثل حزب موسوم به ملی – مذهبی مفدال برخوردار است.    

6-جماعت بنای هیکل
از جمله جماعتهای افراطی صهیونیستی است  که بیشتر در کار اجرای امورات مربوط به احیای شعائر ساخت هیکل تخصص دارد و ریاست آن نیز برعهده خاخام دیوید البائوم است.

7-جماعت اسراییل جوان
رهبری آن برعهده خاخام لخمان کاهانا است  که البته شهرت خود را اخیرا به دلیل ارادتی که به جماعت معروف کاهانا و رییسش داشته تغییرداده است. این جنبش بیشتر بر روی منطقه باب الواد در بخش قدیمی شهر قدس متمرکز شده است. این جنبش در سال 1983 زمینه یک درگیری خونینی را با فلسطینی های اهل قدس فراهم کرد که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از فلسطینی ها شد.

8-جماعت کاخ
از جمله جمعیت های مشهور یهودی هوادار تخریب مسجدالاقصی به شمار می رود. در سال 1972 توسط یک خاخام یهودی آمریکایی به نام مائیر کاهانا تاسیس شده است. از جمله معروفترین شاگردان مائیر کاهانا جودمان است که در 11 آوریل سال 1982 اقدام به یورش به مسجدالاقصی و هتاکی به این مکان مقدس اسلامی کرد.

9-جماعت امنای هیکل
سازمانی بسیار افراطی است که تلاش می کند با تخریب منطقه مسجدالاقصی آن را به عنوان مقر اصلی شهر قدس اشغالی قرار دهد. این سازمان دارای شعبه ای در ایالت کالیفرنیای آمریکاست که از طریق آن اقدام به جمع آوری کمک مالی برای خود می کند.

10-سازمان  تاج کاهنی
11-سازمانی است که ریشه ان به خاخام ابراهام یتسحاق کول برمی گردد. پیروان این جماعت عقیده دارند که طلایه دار جنبشی هستند که مسیر نهایی به سمت هیکل را رهبری خواهند کرد. این جماعت نقشه مهندسی جدیدی را برای احداث هیکل ادعایی طراحی کرده است.

12-جنبش بازگرداندن تاج
رهبری این جماعت بر عهده خاخام یسرائیل فویختوفر است که مجموعه ای از جوانان متعصب و متحجر را دور خود جمع کرده است و تلاش خود را بر روی مصادره خانه ها و تعدادی از ساختمانهای شهر قدس به بهانه اینکه روزی این ساختمانها متعلق به یهودیان بود، متمرکز کرده است.

13-جماعت سیطره بر مسجدالاقصی
اعضای این جماعت آشکارا دعوت به تخریب مسجدالاقصی و همچنین اخراج مسلمانان می کنند. از اهداف این جماعت همچنین یهودی سازی شهر الخلیل و سیطره بر مسجد ابراهیمی است که نام کنیسه ماکفیر برآن نهاده اند . از شخصیتهای بارز این جماعت خاخام یسرائیل آریل ، خاخام کورن  پدر معنوی شماری از یهودیان متعصبی است که در سال 1986 اقدام به یورش به مسجدالاقصی کردند.  / منبع خبرگزاری قدسنا


نوشته شده در دوشنبه 88/9/16ساعت 8:25 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

گزارش محرمانه

گزارش محرمانه مرکز اطلاع رسانی قدس از طراحی هفت پروژه شهرک سازی جدید توسط حکومت اسراییل برای ساخت در شهر قدس اشغالی پرده برداشت که برخلاف توسعه شهرک گیلو که اخیرا مطرح شده دو پروژه با هدف جدایی شهر قدس از کرانه باختری و سایر پروژه ها نیز با هدف جدایی بخش قدیمی از سایر مناطق قدس شرقی تهیه شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری قدس (قدسنا) از بیت لحم در10کیلومتری جنوب شهر قدس، تحلیلگران و ناظران فلسطینی معتقدند این پروژه ها به مثابه اقداماتی است که اسراییل می کوشد از طریق آن پیامی را به طرف فلسطینی و جامعه بین الملل ارسال کند با این مضمون که " هرگونه سخن از تشکیل دولت آینده فلسطینی باید براساس واقعیت هایی باشد که اسراییل بر روی زمین آن را ترسیم می کند و اینکه از دید اسراییل شهر قدس باید خارج از دایره هرگونه حل و فصل سیاسی در آینده صورت گیرد.

در گزارشی که مرکز" اطلاع رسانی قدس" آن را منتشر و نسخه یی از آن در اختیار قدسنا قرارگرفت، اعلام شده است که " طرح های اسراییلی که حکومت این رژیم و شهرداری قدس آن را تهیه کرده فاش می کند که طرح توسعه شهرک گیلو تنها پروژه ساخت و ساز در دست حکومت اسراییل نیست بلکه این رژیم برنامه های گسترده یی را در قالب هفت پروژه دیگر همزمان با این پروژه برای بلعیدن شهر قدس در دستور کار قرار داده است.

این گزارش می نویسد: توسعه شهرک گیلو در واقع مقدمه و زمینه اجرایی شدن هفت پروژه بزرگ و گسترده تر از پروژه گیلو است که البته کابینه این رژیم منتظر است تا پیامدهای طرح توسعه گیلو را به نحوی با حکومت آمریکا حل و فصل نماید و آنگاه به ساخت این هفت پروژه بزرگ مبادرت نماید.

برپایه این گزارش، اسراییل چهارشنبه 18 نوامبر از ساخت پروژه جدیدی تحت نام  " نوف تسیون" خبرداد و مراسمی را نیز به مناسبت کلنگ زنی این پروژه جدید برگزار نمود که در این مراسم دانی دنون عضو حزب لیکود در کنیست اسراییل در آن حضور داشت. دنون در این مراسم اعلام کرد که پروژه نوف تسیون حق اسراییل در مالکیتش بر شهر قدس را به اثبات خواهد رساند. مهمتر از حضور دنون در این مراسم، مشارکت دیو آیکند نماینده کنگره آمریکا از ایالت نیویورک و عضو حزب دمکرات این کشور بود.

وی در این مراسم گفت: رییس جمهور اوباما در اعمال فشار بر اسراییل در خصوص شهرک سازی در قدس اشتباه کرده است چراکه قدس یک شهر یهودی است .

 

اما جزییات هشت پروژه در دست ساختی که قدس را خواهد بلعید:

 

الف : پروژه هایی که بخش قدیمی را از باقی مناطق قدس شرقی جدا می کند:

 

1-     منطقه گیلو: این منطقه در سال 1971 در دوران نخست وزیری گلدامایر ساخته شده است. 17 نوامبر جاری نیز حکومت اسراییل اعلام کرد که بنا دارد 900 واحد مسکونی جدید در این منطقه یهودی نشین بسازد. این واحدها قرار است در شمال شرقی کوه ابو غنیم در نزدیکی شهر بیت جالا در قدس اشغالی ساخته شود. هم اینک هشت هزار واحد مسکونی در این منطقه ساخته شده است که 35 هزار یهودی در آن زندگی می کنند. در صورت ساخت این 900 واحد شهر بیت جالا کاملا از بخش قدیمی قدس جدا خواهد شد.

2-      منطقه نوف تسیون: مراسم کلنگ زنی آن 18 نوامبر جاری با هدف ساخت 107 واحد مسکونی جدید برگزار شد. در این منطقه در حال حاضر 70 واحد شهرک نشینی برپا شده است. این منطقه یهودی نشین در راس کوه جبل المکبر در قدس واقع است. در صورت ساخت 107 واحد جدید بخشهایی از جبل المکبر و منطقه السواحره از بخش قدیمی جدا خواهد شد.

3-     منطقه مسوکویچ : این منطقه به نام میلیارد یهودی روسی تبار مسکوویچ که بیشترین پروژه های شهرک سازی در فلسطین را تامین مالی می کند، نامگذاری شده است. این منطقه در شمال جبل المکبر واقع است. 150 واحد شهرک نشینی دیگر قرار است در این منطقه ساخته شود که می تواند به عنوان طرح نهایی سلطه بر جبل المکبر توسط اسراییل نامگذاری شود. در صورت ساخت این واحدها منطقه سواحره و جبل الکبر تماما از بخش قدیمی قدس جدا خواهند شد.

4-     هتل شیبرد :  این هتل در منطقه شیخ جراح واقع است. جایی که شهرک نشینان با تقدیم شکایتی به دادگاه اسراییل مدعی هستند که منازل آن را از اعراب خریداری کرده اند. قرار است منازل اعراب را تخریب کرده و 350 واحد شهرک نشینی جدید در این منطقه احداث نمایند. این پروژه مکمل حلقه شهرک سازی پیرامون بخش قدیمی شهر قدس محسوب می شود.

5-     منطقه بسجات زئیف: از 20 سال پیش ساخته شده است. این منطقه یهودی نشین در شرق بیت حنینا در شمال قدس واقع است. هم اینک 12 هزار صهیونیست را در خود جای داده است. پروژه یی برای توسعه این منطقه تعریف شده است که با ساخت شمار زیادی واحد های مسکونی می کوشد اردوگاه شعفاط در قدس را از منطقه بیت حنینا جدا نماید. تاکنون حکومت اسراییل از تعداد واحدهایی که قصد احداث آن را دراین منطقه دارد، خبری ارائه نکرده است.

6-      دو منطقه دیگر(هنوز اسامی انان منتشر نشده است): قرار است این دو منطقه جدید در نزدیکی منطقه بیت صفافا در منطقه یی که متعلق به کلیساهای ارتدوکسی است ساخته شود. گفته شده بطریرک تیوفولوس این مناطق را برای مدت 99 سال برای جمعیت های شهرک نشینی اجاره کرده است. این دومنطقه جدید شهرک نشینی در صورت ساخت قدس را از شهر بیت لحم به شکل کامل جدا خواهد کردو تاکنون درباره تعداد واحدهایی که قرار است در این دومنطقه ساخته شود اخباری منتشر نشده است.

 

ب: پروژه هایی که با هدف جدایی شهر قدس از کرانه باختری و اراضی اشغالی سال 1967 تهیه شده اند: تا این شهر خارج از دایره مذاکرات برای تشکیل دولت فلسطینی قرار گیرد و مجددا براساس دیدگاههای رژیم اشغالگر قدس  مبنی بر " ابدی بودن قدس به عنوان پایتخت اسراییل " تاکید شود.

 

1-       منطقه E 1: ساخت و ساز دراین منطقه از دو سال پیش شروع شده است. در این منطقه در حال حاضر برای آموزش نظامی سربازان ارتش اسراییل استفاده می شود. همچنین مرکز بزرگ نگهداری منابع انسانی و تجهیزاتی پلیس نیز در این منطقه قرار دارد. گفته شده قرار است 3500 واحد مسکونی در این منطقه ساخته شود. این منطقه در قدس (شامل اکثر مناطق العیسویه، العیزاریه و خان الاحمر است) و امتداد آن به تجمع شهرکهای بزرگ کرانه باختری موسوم به " معاله آدومیم"  می رسد. هدف از ساخت این منطقه یهودی نشین ارتباط این منطقه به سایر تجمع های شهرک نشینی در محیط شهر قدس و در نهایت جدایی این منطقه از کرانه باختری است.

2-     منطقه قلندیا: منطقه بزرگ شهرک نشینی است که از دوسال پیش با ساخت 80 واحد مسکونی در مرحله اول آغاز شد. این منطقه در نزدیکی فرودگاه قلندیا در نزدیکی رام الله واقع است. هدف از توسعه آن نیز جدایی کامل شهر قدس از شهر رام الله در کرانه باختری است.

عیدالهادی هنتش کارشناس امور شهرک سازی اسراییل و عضو کمیته ملی دفاع از اراضی فلسطین در این باره معتقد است: این پروژه ها و سایر طرح های محرمانه  شهرک سازی در واقع تلاشی است از سوی اسراییل برای ترسم مرزهای دولت آینده فلسطین که می گوید فلسطین باید بدون قدس تشکیل شود./ خبرگذاری قدسنا


نوشته شده در دوشنبه 88/9/16ساعت 8:22 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

روابط گروههاو رهبران بهائیت با دولت جدیدالتاسیس اسرائیل یکی از خصوصیات ویژه این تشکیلات و عوامل اختلاف و انشعاب رهبران آن را تشکیل می دهد.

از حدود یکصدوشصت سال پیش که با ظهور میرزا علی محمد باب، بابیگری در ایران آغاز شد و تا مدتها پس از آن که باب معدوم شد و گروههای دوگانه "ازلی" و " بهائی" در ایران تشکیل یافت، ایران مرکز اصلی و به اصطلاح کعبه آمال بهائیان بود. اما پس از تار و مار شدن بهائیان در ایران و تبعید و فرار رهبران آن به بغداد و استانبول و سرانجام به جزیره قبرس( میرزا یحیی صبح ازل) و گریختن پیروان میرزاحسینعلی بها به عکا، این کعبه آمال تغییر جهت داد. از آن پس حتی نام و عناوین رهبران بهائیت که تا امروز با میرزا و سید آغاز می شد به "افندی" که عنوان عثمانی بود تغییر شکل داد و می توان گفت مرکز ثقل بهائیت برای همیشه از ایران بریده شد و به ماورا مرزهای آن کشیده و تا زمانی که با مرگ چهارمین پیشوای بهائیان تشتت و تفرقه به حد نهائی خود نرسیده بود، ایران مرکزی فراموش شده، به شمار می رفت.

 (شوقی افندی)

علل حمایت شوقی افندی از تشکیل رژیم صهیونیستی:

در دوران رهبری شوقی افندی که مصادف با تشکیل حکومت اسرائیل بود، برای اولین بار نام " ارض اقدس" و "مشرق الاذکار" اصلی را از زبان او می شنویم. و این شاید به چند دلیل باشد، 1- بابیان و بهائیان به خاطر مخالفتهائی که در ایران با آن روبرو شده بودند و برخوردهای خونینی که با مسلمانان داشتند، با پیروان این آئین بیش از گروهها و دسته های دیگر کینه توزی می کردند و هنوز هم می کنند. بابیان و بهائیان توسل به زور را برای پذیرفتن آئین خویش منع کرده بودند، مگر در مورد مسلمانان که مال و جان و ناموس آنان را مباح اعلام کرده بودند و حتی آنان را شکنجه می دادند و به شهادت می رسانیدند.( گزارشات نماینده سیاسی انگلیس در ایران در زمان محمد علی شاه قاجار به وزیر خارجه انگلیس)

این امر البته می تواند به نوعی انتقامجوئی و کینه توزی توجیه شود.

2- پس از تشکیل حکومت اسرائیل، چهارمین پیشوای بهائیت درصدد بر آمد تا با استفاده از اختلافات دیرین مسلمانان و یهودیان، سرزمین اسرائیل را بعنوان مرکز اصلی و کعبه آمال بهائیان بپذیرد و دولت یهود را به صورت پناهگاه بلکه تکیه گاه جهانی این فرقه درآورد.

علل حمایت اسرائیل از بهائیت و تقویت آن :

1یکی از مظاهر دشمنی دیرین یهودیان نسبت به مسلمانان این بود که هر نیروی ضد اسلامی را مورد حمایت قرار می دادند، مخصوصا که سرزمین اسرائیل در محاصره کشورهای اسلامی قرار داشت( و هنوز هم دارد)، و شاید به همین سبب باشد که دولت اسرائیل یکی از اولین و موثرترین حکومتهایی بود که همراه با به رسمیت شناختن مذاهب و ادیان مختلف، مسلک بهائی را نیز به رسمیت شناخت و جز مذاهب رسمی مملکت خود قرار داد.

2-   هیچ تردیدی جلب سرمایه داران بزرگ  که بهائیان و مخصوصا رهبران این فرقه در راس آنها قرار داشتند و طبعا سرمایه های خود را در این سرزمین نوبنیاد به کار می انداختند، به سود حکومت جدید التاسیس اسرائیل بود. و چنین بود که این دولت جدید به بهائیان بخوبی روی خوش نشان داد و آنان را به سوی خود و سرمایه گذاری در سرزمین خود جلب کرد.

3-   اگر مجموعه این عوامل را به تدفین رهبران بهائی در این سرزمین بیافزائیم- که خود مرکز مقدسی برای بهائیان می شود و هرسال گروههای کثیری بهائی را با سرمایه های کلان و مخارج گزاف به سوی این سرزمین سرازیر می کند- به انگیزه تفاهم فوق العاده بهائیان و اسرائیلیان بیشتر و بهتر واقف می شویم.       

سند حمایت شوقی از تشکیل دولت اسرائیل:

تشکیل دولت اسرائیل نه تنها مورد تایید کامل بهائیان واقع شد بلکه چنانکه گفتیم چهارمین پیشوای بهائی از تاسیس حکومت مذکور استقبال کرد، وی در تلگراف 9 ژانویه 1951 خود می نویسد: " ... تحقیق به سنواتی که درباره تاسیس حکومت اسرائیل از فم مطهر شارع امرالهی و مرکز میثاق ( مقصود عبدالبها) صادر و حاکی از پیدایش ملت مستقلی در عرض اقدس پس از مضی دوهزار سال می باشد ...". شوقی ربانی پس از اینکه تاسیس دولت اسرائیل را صحیح و پیش بینی شده می داند، به شورای بین المللی بهائیان که خود به وجود آورده بود سه وظیفه مهم را توصیه می کند: اولین وظیفه پس از تاسیس دولت اسرائیل، ایجاد حسن رابطه با آن دولت است : " ... اول آنکه با اولیا حکومت اسرائیل ایجاد روابط نماید...". شوقی ربانی ایجاد رابطه را با دولت اسرائیل با ایجاد تشکیلات آتیه بهائیت مرتبط دانسته می نویسد : " ... ثالثا با اولیای کشوری در باب مسائل مربوطه به احوال شخصیه داخل مذاکره شود. و چون این شوری که نخستین موسسه بین المللی و اکنون در حال جنین است توسعه یابد عهده دار وظائف دیگری خواهد شد، و به مرور ایام به عنوان محکمه رسمی بهائی شناخته شده سپس به هیئتی مبدل می گردد که اعضایش از طریق انتخاب معین می شوند...".

شوقی ربانی برای اینکه محکمه رسمی بهائیت را مورد حمایت اسرائیل قرار دهد، شناخت و حقانیت دولت جدید التاسیس را اعلام کرده و ایجاد حسن رابطه را با این دولت توصیه می کند. وی همچنین طی نقشه ده ساله خود ضمن هدف بیست و چهارم، حمایت از دولت اسرائیل را بر همه دولتهای جهانی ترجیح داده و به بهائیان توصیه می کند که در تاسیس شعب محافل روحانی و ملی بهائیان فقط : " ... این گونه محافل را به وجود آورید". و در تشریح همین هدف، وقتی به بهائیان ممالک ایران، عراق، انگلستان و آلمان، تشکیل شعب محافل روحانی و ملی را توصیه می کند هیچگاه اشاره به رعایت قوانین و مقررات این ممالک نمی نماید.

به رسمیت شناختن بهائیت توسط دادستان دولت اسرائیل :

در مقابل این توصیه ها و به علت همکاری و شعفی که از تاسیس دولت اسرائیل در جهان بهائیت پیدا می شود، پرفسور نرمان نیویچ دادستان اسبق حکومت فلسطینی که یکی از شخصیتهای سیاسی و حقوقی دولت اسرائیل است و بهائیت را در ردیف سه دین " یهودی- مسلمانان – مسیحی " به رسمیت شناخته، چنین می نویسد : " ... اکنون فلسطین را نباید فی الحقیقه منحصرا سرزمین سه دیانت محسوب داشت، بلکه باید آن را مرکز و مقر چهار دیانت به شمار آورد، زیرا امر بهائی که مرکز آن حیفا و عکا است و این دو مدینه زیارتگاه پیروان آن است به درجه ای از پیشرفت و تقدم نائل گشته که مقام دیانت جهانی و بین المللی را احراز نموده است. و همان طور که نفوذ این آئین در سرزمین مذکور روز بروز رو به توسعه و انتشار است، در ایجاد حسن تفاهم و اتحاد بین المللی ادیان مختلفه عالم نیز عامل بسیار موثری به شمار می آید...".

منبع:  کتاب قرن بدیع قسمت چهارم ص162 به نقل از وبلاگ بهائیت و اسرائیل


نوشته شده در یکشنبه 88/9/15ساعت 7:13 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

غار محل صدای خدا نیست...

آیا تا به حال به این مطلب فکر کرده ایم که عبارت "ابراهیم(ع) جهانیان را به سوی کعبه دعوت میکند اما محمد امین(ص) کنار کعبه را رها کرده، یک غار را جهت عبادت انتخاب می کند"، در کتب تاریخی چه معنا و مفهومی دارد؟! چرا اهل بیت (اهل بیت الله الحرام) اهل غار شده اند؟ و آیا فکر کرده ایم که چرا یهود اصرار دارد رسول اسلام را یک عرب غارنشین معرفی کند؟!
آری چون در تورات و انجیل برای یهود و نصاری ابلاغ شده بود که رسول خاتم در حرم ابراهیم(مکه) مبعوث خواهد شد، به همین علت محل بعثت رسول خدا(ص) را در خارج از حرم در یک غار معرفی کرده اند تا بگویند او رسول موعود نیست. در اینجا میخواهیم ثابت کنیم قضیه نزول وحی به رسول خدا (ص) در غار حرا از جعلیات یهود است و وحی به رسول خدا در مقام ابراهیم نازل شده است.

ادامه مطلب...

نوشته شده در دوشنبه 88/4/29ساعت 5:20 عصر توسط اقصی
نظرات دیگران()

<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مردم ایران در اوج تنفر پرچم اسرائیل را آتش کشیدند
قطعنامه های بین المللی در رابطه با فلسطین
فرایند فریب رهبران ساف طرح های صلح
طرح های صلح خاورمیانه قسمت دوم
طرح های صلح خاورمیانه قسمت اول
21 اتفاق مهم درفلسطین در دهه اول قرن 21
جبهه نجات ملی فلسطین جبهه انقاذ
حبیب ثابت
[عناوین آرشیوشده]